×
اطلاعات بیشتر باشه، مرسی برای ارائه بهترین تجربه کاربری به شما، ما از کوکی ها استفاده میکنیم

gegli

charand va parand

زن و اجتماع

زن و اجتماع

در قرن 18میلادی زمانی که اروپا تازه قدمی نهاد برای رسیدن به تمدن واقعه ای شگرف رخ داد.رقابت ثروتمندان در محدوده ی صنعت انقلاب صنعتی را بوجود آورد. انگلستان جزیره ای که هیچ راهی برای رسیدن به تمدن نداشت کار خود را با استعمار شروع کرد. ابتدایی ترین نوع استعمار را به کار گرفت و آن را شروع کار خود قرار داد . این استعمار چیزی بجز استعمار مردم خود نبود. مردها مشغول به کاری سخت با دستمزدی کم شدند. زن ها که شوهران خود را در رساندن خرجی خانه ناتوان می دیدند به کاخانه ها آمده و شروع به کار کردند.این اولین قدم زن به اجتماع بود(دید جامعه شناسانه اریک فروم).               

داروین معتقد بود که تداومی درجریان تکامل از حیوان به انسان کشف کرده است.بنابر نظر وی ویژگی های ناشی از یک فرایند دگر گونی زیستی است که آغاز آن به منشا حیات بر روی زمین یعنی  3 میلیارد سال پیش بر می گردد .

پذیرفتن نظر داروین درباره ی انسانها و حیوانات برای بسیاری حتی دشوار تر از قبول اعتقادات مربوط به موجوجودات نیمه حیوان نیمه انسان بود. او آغاز گر یکی از بحث انگیزترین اما اقناع کننده نظریه ها درعلوم جدید یعنی نظریهی تکامل بود. به واسطه ی مکانیسم زیستی* جهش یک فرایند ژنتیکی اتفاقی است که صفات زیستی بعضی ازافراد را در یک نوع تغییر می دهد.

   فروید.

پس از پذیرفته شدن نظریه داروین در اکثردانشگاه های جهان ((کتاب جهان بینی علمی.برتراند راسل)) و این قضیه که انسان گونه ای حیوان است با مشخصات ویژه ی خود که او را از دیگر گونه های حیوان جدا میکند فروید تحلیلی روانشناسانه از مشکلات روانی انسان بدست داد. تنش جنسی (انباشت میل جنسی در مرد و زن که خود را به صورت تنش نشان می دهد و میل به ارضای خود و بدست آوردن تعادل غریزی دارد) و نبودن ارتباط اجتمایی میان زن و مرد باعث اکثر مشکلات روانی است. طبق این نظریه رفتن ازسوی عدم تعادل روانی تنها با آزادی جنسی و برداشته شدن تمام مرز های بین زن و مرد امکان پذیرمی شود. این نظریه در بروز انقلاب جنسی تاثیر شگرفی داشت.

سه مرحله ی آزادی و انقلاب زن.

حتما تا کنون داستان شنل قرمزی را شنیده اید.آری همان که شما به صورت یک کارتون کودک به دیدنش پرداخته اید کتابی است قطوردر سه جلد با معانی بسیار بالا و داستان گونه.مختصری از هرجلد آن را بیان میکنم.

داستان کتاب اول*

شنل قرمزی که نمادی از زن است در راه خانه ی مادر بزرگش به دام گرگ گرفتار میشود و با جان فشانی پدرش از دام گرگ رهایی می یابدکه نشان وابستگی زن به مرد است.

کتاب دوم*

شنل قرمزی با گرگ هم بسترمی شود که نشان دهنده ی تمایل به آزادی و بازیچه شدن مرد به دست زن و گویی نوعی انتقام از سال هایی است که زن بازیچه دست مرد بوده است.

سوم*

شنل قرمزی در مواجهه با گرگ کلت کمری خود را در آورده و گرگ را میکشد.این نشان استقلال و آزادی زن و مردانه شدن اوست .

سیمون دوبووار*

یکی از موسس های مکتب فمنیست ـ متفکری اگزیستانسیالیسم و دوست دختر ژان پل سارتر فیلسوف اگزیستانسیالیسم ـ است.تاقبل از او این سه نگرش مذکور بر جامعه ی غرب و زنان حاکم بود وشاید بتوان گفت سیمون دوبووار خود مرحله ی چهارمی است که زن را از بند مرد به آزادی واستقلال کامل رساند و به زن اصالت بخشید. وی در کتاب جنس دوم چنین میگوید*زن اگر به راستی می خواهد شان انسانی خود راداشته باشد وظیفه دارد از اینکه خود را برای مرد چون بتی یا لعبتی بیاراید فاصله بگیرد*.وی در این کتاب خواستار کنار نهادن اسطوره (جنس لطیف ابدی) میشود.

انقلاب جنسی  ***

این انقلاب در اروپا بوجود آمد و با آزادی مطلق دختران همراه بود و روز به روز آمار طرفداران آن بیشتر میشود.این انقلاب زنان یکی از نتایج همان دوره های آزادی و استقلال زنان است .انقلاب جنسی چه بود؟ این که دختران از سن 14سالگی باکره گی خود را برداشته وتا سن25سالگی با آزادی های جنسی همراه بوده و سپس ازدواج کنند!!!

هم اکنون 50سال از این انقلاب می گذرد و بر اکثر کشورهای دنیا خصوصا ایران تاثیر های حیرت آوری داشته است. آری حتی در این جامعه ی  به گفته ی بعضی ها آرمانی و اسلامی دوستی پنهان دختر و پسر نشان دهنده ی تاثیر این انقلاب بر جوانان ما است.دختر و پسر های چنین جامعه ای همیشه در سر در گمی به سر برده و نهایت به آشفتگی روانی دست می یابند آیا این است ارمغانی که اسلام برای آنها گذاشته؟

نظرم را می گویم تا شما فکر کنید. اگر حرفم اشتباه بود خوشحال میشوم کلامم را نقد کنید.

این جامعه بیش از 2 راه ندارد . اول اینکه بگذارد تا دختران ما همان راهی را که شنل قرمزی پیمود بپیماییند.به امید آنکه پس از چندین قرن به زنی آزاد و مستقل دست پیدا کنند و یا آنکه از این تجربه ی تلخ غرب درس بگیرد و با یک گام بلند به آنچه غرب بدان دست یافت برسد.همانطور که می بینید راه دوم با هر نظری سازگار و عاقلانه تر است.راه دوم یعنی برای جنس زن اصالت واقعی اش را روشن کنیم و به او ارزش و بها بدهیم.ارزش زن فراتر از تصویر مادری است که با شنیدن نام زن در درون ذهن ما شکل می گیرد.مادری خود زیر مجموعه ای از ارزش زن است. بیایید تا نگذاریم این جنس لطیف تا جایی لطافت خود را از دست بدهد که چاره ای جز خود کشی تدریجی نام زن را نداشته باشد.یعنی آنقدر صفات مردانه بگیرد که دیگر چیزی برای زنبودن وجود نداشته باشد.این خود کسی ای برای نام زن است.

من به آزادی اندیشه ی مردان نسبت به زنان می اندیشم به امید روزی که این سخن فیثاغورث از تمامی اندیشه ها پاک شود*یک اصل خوب وجود دارد که نظم و روشنایی و مرد را آفریده و یک اصل بد که بی نظمی و ظلمات و زن را آفریده.*

سخنم را با یک گوهر از آلبر کامو به پایان میرسانم ***فقط یک قضیه ی فلسفی واقعا جدی وجود دارد و آن خود کشی است. داوری درباره ی اینکه زندگی ارزش زیستن دارد یا نه در حکم پاسخ گویی به این پرسش اسلاسی فلسفه است.هیچ چیز بامنظره ی غرور بشر برابری نمی کند.***(ک.سرگذشت فلسفه. برایان مگی نشر نی)

آخرین کلام!

زن باشید .زن بمانید . زن بمیرید.

من نه عقابم که عاشق اوج باشم و نه موش که فرش را بر عرش ترجیح دهم.

 

پنجشنبه 18 آذر 1389 - 6:22:21 PM

ورود مرا به خاطر بسپار
عضویت در گوهردشت
رمز عبورم را فراموش کردم

آخرین مطالب


زن


باران


اطلاعات عمومي


زن و اجتماع


نمایش سایر مطالب قبلی
آمار وبلاگ

5938 بازدید

4 بازدید امروز

0 بازدید دیروز

5 بازدید یک هفته گذشته

Powered by Gegli Social Network (Gohardasht.com)

آخرين وبلاگهاي بروز شده

Rss Feed

Advertisements